این روزا به شدت عصبی ام.. از حرف و پچ پچ کردنای اطرافیانم به شدت ناراحتم اما سکوت میکنم
سعی میکنم اشفته نشم و به روی خودم نیارم چی میشنوم... اما بعد هر روز کاری شب که میرسه پر میشم
از فکر وخیال و استرس... به خودم میگم انگار تصمیمی که گرفتم عجولانه بود... انگار وقتش نبود
اما ته دلم مطمینم که کارم درست بوده و شاید خیلی قبل تر از اینها باید انجام میشد و دیر اقدام کردم
به دم دادگاه که میرسم چند روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید
برچسب : خواب,میشکند, نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 9:07